فیوژن در ایران؛ از تقلید تا خلاقیت بومی
نویسنده و پژوهشگر: ایمان هژبر
مرداد ۱۴۰۴
مقدمه
موسیقی فیوژن، یا همان تلفیقی، محصولی از جستوجوی انسان معاصر برای عبور از مرزهای ژانری، فرهنگی و جغرافیایی است. در بستر جهانی، این گونهی موسیقایی توانسته است از تلفیق جز، راک، موسیقی جهان و ریشههای قومی، صداهایی نو و پیشرو خلق کند. اما در ایران، ورود موسیقی فیوژن با نوعی تقلید آغاز شد؛ الگوبرداری از الگوهای غربی بدون درک کامل زمینههای فرهنگی و زیباشناختی آنها.
با این حال، مسیر موسیقی تلفیقی در ایران به همینجا ختم نشد. از دل تجربیات پراکنده و گاه خام، رفتهرفته صداهایی برخاستند که کوشیدند زبان موسیقایی بومی را با فرمهای جهانی پیوند دهند. هنرمندانی که از ردیف موسیقی ایرانی، آواهای نواحی، و سازهای سنتی پلی ساختند برای گفتوگو با جهان مدرن.
در این مقاله، تلاش خواهیم کرد روند تحول موسیقی فیوژن در ایران را از مراحل ابتدایی تقلید تا ظهور خلاقیتهای بومی بررسی کنیم و به این پرسش پاسخ دهیم که آیا موسیقی فیوژن ایرانی توانسته هویت مستقل خود را بیابد یا هنوز در حال جستوجو است.
بخش اول: پیدایش موسیقی فیوژن در جهان
موسیقی فیوژن به معنای تلفیق آگاهانه دو یا چند سبک موسیقی با هدف خلق تجربهای نو است. این اصطلاح از دهه ۱۹۶۰ میلادی، بهویژه در پیوند جز و راک، وارد ادبیات موسیقایی شد. آثاری از مایلز دیویس (مانند “Bitches Brew”) و گروههایی نظیر Weather Report و Mahavishnu Orchestra جزو نمونههای اولیه فیوژن در جهاناند.
فلسفهی اصلی فیوژن، شکستن مرزهای قراردادی ژانرها و یافتن زبانی مشترک میان سنتها و نوگراییهاست. در نیمه دوم قرن بیستم، با رشد فناوری ضبط، گسترش رسانهها و مهاجرت فرهنگی، موسیقی فیوژن توانست به بستری برای دیالوگ جهانی میان موسیقیهای بومی، قومی و مدرن تبدیل شود.
بخش دوم: ورود فیوژن به ایران؛ تقلید یا تجربه؟
در ایران، نخستین جرقههای فیوژن را میتوان در تجربیات محدود و اغلب غیررسمی دهههای ۱۳۵۰ و ۱۳۶۰ خورشیدی دید. موسیقیدانانی که به خارج از کشور سفر کرده یا با موسیقی غربی آشنا بودند، تلاشهایی ابتدایی برای ترکیب ملودیهای ایرانی با فرمها و سازهای غربی انجام دادند. اما اغلب این آثار یا در سطح باقی ماندند یا توسط نظام ممیزی نادیده گرفته شدند.
با ورود رسانههای ماهوارهای و بعدتر اینترنت، نسل جوانتری از هنرمندان با جریانهای جهانی موسیقی آشنا شد. آنها با نرمافزارهای ضبط خانگی، شروع به ساخت آثاری کردند که در آن صدای ساز ایرانی کنار گیتار الکتریک یا بیتهای الکترونیک شنیده میشد. بسیاری از این آثار، بیشتر محصول علاقه و آزمون و خطا بودند تا آگاهی زیباشناختی از مفهوم تلفیق.
در این دوران، فیوژن بیشتر به معنای “چیدمان همزمان” عناصر مختلف موسیقی بود تا “ادغام خلاقانه”. اما همین تجربهگرایی، بستر مناسبی برای شکلگیری صداهای متمایز در آینده شد.
در میان تجربههای اولیهی موسیقی تلفیقی در ایران، نام عباس مهرپویا بهعنوان یکی از نخستین پیشگامان برجسته است. او در دهههای پیش از انقلاب، با آوردن گیتار الکتریک به صحنه موسیقی ایران و تجربههای شخصی در تلفیق موسیقی شرقی با فرمهای مدرن، یکی از چهرههای تأثیرگذار در شکلگیری نگاه تلفیقی محسوب میشود.
مهرپویا در آثار خود از ساز سیتار، که ریشهای هندی دارد، بهره گرفت؛ سازی که او در سفر به شرق آسیا با آن آشنا شد. او تلاش کرد مفاهیمی از موسیقی عرفانی شرق را با تکنیکهای غربی و الکترونیک پیوند بزند؛ گرچه فعالیتهای او بیشتر در لایه موسیقی پاپـتجربی طبقهبندی میشود، اما از منظر رویکرد تلفیقی، آغازگر راهی بود که بعدها در دهههای بعدی با حضور سبکهایی چون راک، جز و بلوز در ترکیب با موسیقی ایرانی، به فیوژن معنا و انسجام بیشتری داد.
در همین راستا، باید توجه داشت که فیوژن در ایران، بهویژه در حوزههای راک، متال و جز، بیش از آنکه از موسیقی پاپ یا فولکلور شهری وام بگیرد، بر محور دو جریان شکل گرفت: یکی بازتعریف فرمهای غربی در بستری بومی، و دیگری تلاش برای استخراج روح موسیقی ایرانی در قالبهایی بینالمللی.
(ادامه دارد…)
No comment