فیوژن در ایران قسمت دوم


 از تجربه به آگاهی؛ فیوژن در ایران معاصر

اگر عباس مهرپویا را آغازگر مواجهه‌ی موسیقی ایرانی با الگوهای نوگرایانه بدانیم، نسل‌های بعدیِ هنرمندان، راه را برای نوعی تلفیق آگاهانه و ساختارمند هموار کردند؛ تلفیقی که نه از سر هیجان تکنولوژیک، بلکه بر پایه‌ی درک دوگانه از ریشه‌های بومی و مدرنیته‌ی موسیقایی شکل گرفت.

در دهه‌های هشتاد و نود شمسی، جریان‌هایی در موسیقی ایران شکل گرفتند که دغدغه‌شان تنها ساختن قطعاتی زیبا یا متفاوت نبود، بلکه می‌خواستند زبان تازه‌ای برای بیان پیچیدگی‌های زیست فرهنگی خود بیافرینند. برای این نسل، فیوژن صرفاً «ترکیب دو ساز» نبود؛ بلکه نوعی بازتعریف هویت از طریق صدا بود. آنان اغلب نه تنها در ساختار موسیقایی، بلکه در مفاهیم، شعر و حتی نحوه اجرا، به دنبال بیان تجربه‌های شخصی و جمعی در جهانی چندلایه بودند.

فیوژن به‌مثابه زبان شخصی

برای بسیاری از موزیسین‌های این دوره، فیوژن دیگر ادامه‌ی طبیعی یک سلیقه موسیقایی نیست، بلکه ابزار بیان فردی است. در اینجا، موسیقی تنها ترکیبی از نغمه‌های شرقی و ریف‌های غربی نیست؛ بلکه زبان هنرمندی‌ست که در دل چند فرهنگ زیسته، و به جای انتخاب یکی، همه را به خدمت گفت‌وگو می‌گیرد.

در این رویکرد، هنرمند نه فقط نوازنده بلکه مؤلف است؛ کسی که ساختار قطعه، چینش سازها، تنالیته، و حتی سکوت‌ها را آگاهانه انتخاب می‌کند تا موقعیتی تازه برای شنیدن و درک خلق کند. به‌عنوان نمونه، استفاده از دستگاه نوا یا بیات ترک در ترکیب با فرم ۱۲ میزان بلوز، یا ساختار لایه‌لایه هارمونی جز، نه به‌عنوان ترفند، بلکه در راستای مفهوم قطعه به کار می‌رود.

 استفاده چندلایه از ساز و فرم

در آثار جدیدتر، سازهای ایرانی مانند سه‌تار، کمانچه، یا سنتور، دیگر نقش تزئینی یا نمایشی ندارند. این سازها وارد گفت‌وگو با ریف‌های راک، آکوردهای متال یا هارمونی‌های جز می‌شوند؛ نه صرفاً به‌عنوان ساز ملودی، بلکه به‌مثابه بازیگران اصلی در درام موسیقایی.

از سوی دیگر، برخی گروه‌ها با استفاده از ریتم‌های لنگ برگرفته از موسیقی محلی (مانند ۵/۸ یا ۷/۸) تلاش کردند تا از ساختارهای تکراری غربی فراتر روند و با بومی‌سازی فرم، به خلق تجربه‌ای شنیداری منحصربه‌فرد برسند. این ترکیب ریتمیک، گاهی به قطعات فیوژن ایرانی هویتی می‌دهد که نه غربی‌ست، نه سنتی؛ بلکه دقیقاً ایرانی معاصر است.

 چالش‌های دریافت و آموزش

با تمام این تلاش‌ها، فیوژن در ایران همچنان با چالش‌هایی بنیادین روبه‌روست. یکی از مهم‌ترین این چالش‌ها، فقدان بستر آموزشی برای درک عمیق هر دو سوی تلفیق است. بسیاری از نوازندگان سنتی، شناختی از فرم‌های موسیقی غربی ندارند، و بالعکس، نوازندگان جوان که به موسیقی راک یا جز علاقه‌مندند، اغلب از عمق ردیف و ساختار دستگاهی بی‌خبرند.

نتیجه‌ی این شکاف، گاهی منجر به آثاری می‌شود که در آن‌ها دو جهان موسیقایی در کنار هم چیده شده‌اند، اما با هم گفت‌وگو نمی‌کنند. درست مثل دو زبان که بی‌واسطه ترجمه شده‌اند، اما معنا منتقل نشده است. آنجا که تلفیق، به جای درک و جذب، به ترکیب مکانیکی تبدیل شود، فیوژن دیگر معنا ندارد.

نویسنده و پژوهشگر : ایمان هژبر

مرداد 1404

No comment

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

-- بارگیری کد امنیتی --