موسیقی و هویت (قسمت دوم)


 ترانه‌هایی از سایه | قسمت دوم

موسیقی دهه‌ی هشتاد و آغاز صدا شدن یک هویت
نویسنده و پژوهشگر: ایمان هژبر – تابستان ۱۴۰۴

در دهه‌ی هشتاد میلادی، جهان با موج‌های متناقضی مواجه بود. از یک‌سو قدرت‌گیری محافظه‌کاران در سیاست جهانی، از جمله تاچر در بریتانیا و ریگان در ایالات متحده، تصویری خشک و انضباطی از جامعه ارائه می‌داد، و از سوی دیگر، موسیقی، مد و هنر با تمام نیرو در حال شکستن این تصویر و آغوش گشودن به سوی صداها، هویت‌ها و بدن‌هایی بود که تا پیش از آن در حاشیه نگه داشته می‌شدند. در این بستر تاریخی، موسیقی تبدیل به یکی از نخستین و تأثیرگذارترین بسترهایی شد که افراد و گروه‌هایی با گرایش‌ها و هویت‌های متفاوت، توانستند صدای خود را به گوش جهانیان برسانند.

فردی مرکوری: صدایی که درونش فریاد بود، حتی وقتی فریاد نمی‌زد

فردی مرکوری، خواننده‌ی گروه کویین، بدون شک یکی از برجسته‌ترین چهره‌های تاریخ موسیقی راک است؛ نه‌فقط به خاطر صدای خارق‌العاده یا اجرای پرانرژی، بلکه به سبب حضور قدرتمندش در دورانی که مفاهیمی چون مردانگی، قدرت و سکسیزم هنوز الگوهای تثبیت‌شده‌ی راک بودند.

مرکوری هرگز به‌صراحت درباره‌ی هویت جنسی‌اش سخن نگفت، اما چهره‌پردازی، پوشش، نحوه‌ی اجرا و ترانه‌هایش سرشار از ارجاعات به زیستِ کوئیر بودند. در ترانه‌ی نمادین «I Want to Break Free» نه‌فقط متن آهنگ، بلکه کلیپ جنجالی‌اش ـ با پوشش زنانه‌ی اعضای گروه ـ نوعی مقاومت هنرمندانه در برابر قواعد جنسیتی غالب آن زمان بود. این کلیپ حتی در آمریکا سانسور شد، اما در سراسر اروپا و جهان به یک نماد بدل شد: نماد آزادی، بیان خود، و خنده‌ای بر صورت فرهنگ سرکوب‌گر.

Bronski Beat: صدای آشکار یک نسل طردشده

اگر فردی مرکوری در سکوت و ایما و اشاره سخن گفت، برونسکی بیت بی‌پرده و مستقیم فریاد زد. این گروه بریتانیایی در همان دهه با ترانه‌ی به‌یادماندنی «Smalltown Boy» به نقطه‌ی عطفی در موسیقی کوئیر تبدیل شد. داستان ترانه ساده ولی جان‌کاه است: پسر جوانی از شهری کوچک، که به دلیل گرایش جنسی‌اش طرد می‌شود و ناچار به فرار و شروعی دوباره در جایی دوردست است.

ترانه، با صدای لطیف جیمی سامرویل، همراه با خط ملودی سینث‌پاپ و ویدیویی احساسی، صدای بسیاری از نوجوانان و جوانانی شد که از جامعه‌شان طرد شده بودند. «Smalltown Boy» تنها یک ترانه نبود؛ بیانیه‌ای بود برای حق زیستن، حق عشق، و حق شنیده شدن.

موسیقی به‌مثابه پناهگاه

در دوره‌ای که هنوز بسیاری از رسانه‌ها و دولت‌ها از به رسمیت شناختن هویت‌های متنوع جنسی و جنسیتی امتناع می‌کردند، موسیقی تبدیل به یک قلمرو امن شد. از موسیقی سینث‌پاپ گرفته تا موج نو و گوتیک راک، بستری ایجاد شد که در آن صداهایی متفاوت، زیست‌هایی غیرهنجار و احساساتی عمیق مجال بروز یافتند.

باشگاه‌های شبانه‌ی لندن، نیویورک، برلین و آمستردام در این دهه فقط محل رقص نبودند؛ آن‌ها فضاهایی برای شنیدن، گریستن، فریاد زدن و خندیدن با صدای ترانه‌هایی بودند که دیگر تنها سرگرم‌کننده نبودند، بلکه نجات‌دهنده‌ی جان‌ها بودند.

جمع‌بندی

دهه‌ی هشتاد میلادی، آغازی بود برای آن‌که موسیقی نه فقط ابزاری برای سرگرمی، بلکه زبانی برای اعلام حضور، برای «دیده شدن» و برای «بودن» شود. ترانه‌هایی که از سایه‌ها برخاسته بودند، کم‌کم به نور آمدند، و با خود، بخشی از تاریخ مبارزات اجتماعی و فرهنگی را رقم زدند.

در ایران امروز، که هنوز بسیاری از صداها و هویت‌ها مجال بیان نمی‌یابند، مرور آنچه در دهه‌ی هشتاد در دل موسیقی غربی رخ داد، شاید تلنگری باشد برای آن‌که فراموش نکنیم: موسیقی نه تنها آیینه‌ی جامعه است، بلکه در لحظات بحران، خود جامعه را می‌سازد.

 

No comment

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

-- بارگیری کد امنیتی --