موسیقی و هویت | قسمت سوم


زنان و صدای ممنوعه: از خاورمیانه تا جهان
نویسنده و پژوهشگر: ایمان هژبر – تابستان ۱۴۰۴

مقدمه

صدای انسان، پیش از هر ابزار دیگری، حامل معنا، احساس و هویت است. وقتی این صدا زنانه باشد، در بسیاری از فرهنگ‌ها به آن نه‌فقط به چشم یک ابزار هنری، بلکه به‌عنوان یک «قدرت» نگاه شده است—قدرتی که می‌تواند برانگیزد، الهام‌بخشد و گاهی ساختارها را به چالش بکشد. همین قدرت، در طول تاریخ، باعث شده صدای زن در بسیاری از جوامع یا سانسور شود یا به محدوده‌ای امن و کنترل‌شده تبعید گردد.

از خاورمیانه تا بخش‌هایی از آسیا و آفریقا، محدودیت بر صدای زنان گاهی در قالب قوانین رسمی اعمال شده و گاهی در شکل فشارهای غیررسمی و عرفی، اما نتیجه یکسان بوده: حذف بخشی از تجربه و هویت انسانی از فضای عمومی.

ایران چهار دهه سکوت تحمیلی

پس از انقلاب ۱۳۵۷، تک‌خوانی زنان در ایران به‌طور رسمی ممنوع شد. این ممنوعیت نه‌تنها اجراهای زنده، بلکه پخش صدای زن را در رادیو و تلویزیون نیز شامل شد. استدلال رسمی: «صدای زن مفسده‌انگیز است».

اما این سکوت اجباری به معنای پایان موسیقی زنان نبود. بسیاری از هنرمندان پیشکسوت مانند گوگوش، حمیرا، مهستی و هایــده مجبور به ترک ایران شدند و در خارج از کشور به کار خود ادامه دادند. در داخل ایران، نسل‌های جدیدتر—از مژگان شجریان تا مهدیه محمدخانی و مریم فریمان—با محدودیت‌های شدید مواجه شدند و عمدتاً در قالب همخوانی یا اجرای کنسرت‌های مختص بانوان فعالیت کردند.

فضای مجازی، به‌ویژه اینستاگرام و یوتیوب، به بستری تازه برای شنیده شدن صدای زنان تبدیل شد. دختران جوانی که شاید هیچ‌گاه اجازه اجرای رسمی نداشتند، توانستند ترانه‌های خود را به هزاران نفر برسانند—صدایی که از آپارتمانی کوچک در تهران می‌تواند به‌راحتی به گوش مخاطبی در نیویورک یا سیدنی برسد.

افغانستان خاموشی دوباره

در افغانستان، دو دهه اخیر شاهد رشد و حضور خوانندگان زن در رسانه‌ها و صحنه‌های موسیقی بودیم. اما با بازگشت طالبان در سال ۲۰۲۱، این دستاوردها به‌شدت سرکوب شد. اجرای موسیقی توسط زنان ممنوع، حضورشان در رسانه‌های شنیداری و دیداری حذف، و بسیاری از هنرمندان ناچار به فرار شدند.

آرزو حسینی، یکی از خوانندگان جوان افغان، پس از تهدید به مرگ مجبور شد به خارج مهاجرت کند. در کابل، استودیوهای ضبط که روزی میزبان زنان هنرمند بودند، حالا یا تعطیل شده‌اند یا صرفاً برای تولید آثار مردانه به کار می‌روند. این خاموشی ناگهانی نه‌تنها یک فقدان فرهنگی، بلکه حذف بخشی از حافظه موسیقایی یک ملت است.

ترکیه میان سنت و مدرنیته

در نگاه نخست، ترکیه کشوری آزاد برای صدای زنان به نظر می‌رسد. خوانندگانی چون سزن آکسو (Sezen Aksu) یا سیلا گنج اوغلو (Sıla Gençoğlu) بدون محدودیت رسمی به فعالیت می‌پردازند. اما فشارهای اجتماعی، حملات رسانه‌ای و تهدید گروه‌های مذهبی افراطی، بارها کنسرت‌های زنان را لغو کرده یا باعث سانسور ترانه‌ها شده است.

در سال ۲۰۲۲، سزن آکسو به‌دلیل یکی از ترانه‌هایش که برخی آن را «توهین به مقدسات» دانستند، هدف کارزارهای تخریبی قرار گرفت و حتی سیاستمداران تهدید به «ساکت کردن» او کردند. این نمونه‌ها نشان می‌دهد که حتی در جوامعی با آزادی نسبی، صدای زن همچنان با مقاومت سنت‌ها و جریان‌های محافظه‌کار روبه‌رو است.

جهان عرب و دیگر نمونه‌ها

در مصر، ام کلثوم، اسطوره موسیقی عرب، توانست با صدای خود قدرت و جایگاهی بی‌سابقه پیدا کند. اما در دهه‌های اخیر، خوانندگان زن مصری بارها با محدودیت‌های رسمی و فشارهای اجتماعی روبه‌رو شده‌اند—از لغو کنسرت تا احضار به دادگاه به اتهام «رفتار غیراخلاقی».

در عربستان سعودی، تا سال ۲۰۱۸ اجرای عمومی موسیقی برای زنان تقریباً غیرممکن بود. با اصلاحات اخیر، چند خواننده زن مانند مودی الشمرانی روی صحنه رفتند، اما همچنان سانسور گسترده و کنترل شدید بر متن و اجرا وجود دارد.

صدایی که خاموش نمی‌شود

تجربه کشورهای مختلف نشان می‌دهد که ممنوعیت صدای زن نه به معنای خاموشی آن، بلکه به معنای تغییر مسیر و یافتن راه‌های تازه برای شنیده شدن است. از اجرای پنهانی در اتاق‌های کوچک تا انتشار آنلاین، زنان همواره راهی برای رساندن پیام خود یافته‌اند.

با وجود همه فشارها و سدهایی که بر سر راه زنان خواننده قرار گرفته، برخی با شجاعت و خلاقیت راه خود را در صحنه موسیقی ایران ادامه داده‌اند. هنرمندانی همچون های‌لندر، مادمازل، کایمانو، ماریا , نیلوفر , سپیده و بهاره—و کمی پیش‌تر ساهورا—با نام‌های مستعار یا اصلی، کم و بیش و با احتیاط در داخل کشور فعال بوده‌اند. برخی ناگزیر مهاجرت کردند تا آزادانه کار کنند، و برخی دیگر مانده‌اند و همچنان در ژانرهایی همچون راک ایرانی، با وجود محدودیت‌ها و ممنوعیت‌ها، صدای خود را به گوش مخاطبان می‌رسانند.

این ماندن و ساختن، حتی در سایه فشارها، نه تنها جسارت که یک عمل فرهنگی ارزشمند است—نمادی از این حقیقت که موسیقی، حتی در تنگنا، راه خود را برای زنده ماندن پیدا می‌کند.

صدای زن تنها بخشی از موسیقی نیست؛ بخشی از حافظه فرهنگی، مبارزه اجتماعی و داستان بقاست. محدودیت می‌تواند مسیر را سخت‌تر کند، اما نمی‌تواند چیزی را که با جان و دل ساخته شده، برای همیشه خاموش سازد.

 

No comment

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

-- بارگیری کد امنیتی --